روزنامه نیویورکتایمز 7 آوریل 2012(19 فروردین) در مقالهای به سیاستهای آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت: به گفته دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی، دولت اوباما و متحدان اروپایی آن بهدنبال آغاز دور تازه گفتوگوها با ایران البته با پیششرط توقف فعالیت تأسیسات هستهای فردو هستند. همچنین آنها خواستار توقف تولید سوخت اورانیوم و انتقال اورانیومهای غنیسازی شده به خارج کشور شدهاند. در واقع، گفتوگوی هستهای، آخرین شانسی است که دولت اوباما به ایران برای حلوفصل مسائل میدهد. در حالی که مشخص نیست متحدان آمریکا به چیزی کمتر از بسته شدن تأسیسات فردو راضی شوند، کارشناسان پذیرش این پیششرطها را بهویژه برای رهبران ایران دشوار میدانند؛ زیرا آنها نیاز دارند در صحنه سیاسی قدرتمند ظاهر شوند. با وجود این، اوباما و متحدانش معتقدند تشدید تحریمها و وجود تهدید نظامی اسرائیل استدلالهای ایرانیهایی را تقویت میکند که گفتوگو را بر انزوا و فشار اقتصادی ترجیح دهند. سایر کارشناسان از اینکه تشدید تحریمها به نفع مواضع تندروها در ایران باشد، وحشت دارند.
در ادامه مقاله آمده است: در روزهای اخیر، ایران با تغییر موضع خود، از برگزاری نشست هستهای در استانبول امتناع کرده و خواستار برگزاری این نشست در کشوری بیطرف مانند عراق یا چین شده است. این تغییر موضع ایران تردید مقامات دولت اوباما و شرکای اروپایی آن را در مورد جدیت ایران برای گفتوگو تشدید و امیدها در مورد پاسخگویی ایران در مورد «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای خود را کمرنگ میکند. این مسائل تا حدی بر اساس شواهد و مدارکی است که نشان میدهد ایران روی طرحهای کلاهک جنگی یا ماشههای هستهای کار کرده است.
در پایان مقاله آمده است: میان متحدان غربی در مورد تصمیم سیاسی رهبران ایران برای ساخت تسلیحات هستهای اختلاف نظر وجود دارد.
به هر حال، مقامات آمریکایی و اروپایی میگویند نمیتوانند توافق کنند که حجم زیادی از سوخت هستهای با غنای 20 درصدی در اختیار ایران باقی بماند؛ زیرا ایران میتواند ظرف چند ماه این میزان اورانیوم را به درجه خلوص برای ساخت بمب هستهای برساند. نتیجه گفتوگوها هرچه باشد، بهخوبی مشخص خواهد کرد که آیا آمریکا خواهد توانست از تهدیدات اسرائیل برای حمله نظامی به ایران جلوگیری کند یا خیر؛ اما در عین حال گفتوگو با رهبران ایران خطرات سیاسی قابل توجهی برای دولت اوباما به همراه دارد؛ زیرا ایران به یکی از مسائل مهم سیاست خارجی در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری بدل شده است.
پاسخ : صحبت از پیششرطهایی که در متن به آن اشاره شده حاکی از آن است که طرفهای غربی متوجه شدهاند ایران در روند کسب دانش هستهای و تبدیل آن به فناوری به مرتبهای رسیده که به اتکای آن در میز مذاکره دست برتر را دارد و به طرف مقابل اجازه فزونخواهی و استفاده از تواناییهایش را نمیدهد و یا آن را به حداقل میرساند؛ از اینرو از این پیششرطها سخن میگوید تا نقطه اتکا و فشار ایران را متزلزل سازد. نباید فریب تغییرات مکرر صحنه را خورد که برای برهم زدن تمرکز ایران انجام میشود. ایران در موضع برتر قرار دارد و باید از آن حداکثر بهره را ببرد.
پایگاه اینترنتی والاستریت ژورنال 4 آوریل 2012 (16 فروردین) به نقشآفرینی فرمانده نیروی قدس در هدایت سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران پرداخت و نوشت: قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس به عنوان مغز متفکر امور اطلاعاتی، هدایت اقدامات جمهوری اسلامی به منظور گسترش نفوذ در خارج و مقابله با غرب را به عهده گرفته است. در ماه ژانویه، سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای نخبه برونمرزی سپاه پاسداران به طور محرمانه به سوریه سفر کرد تا با رئیسجمهور این کشور دیدار کند و به طراحی و مدیریت سرکوبهای خونین بهار عربی در این کشور بپردازد. مطابق گفته مقامات آمریکایی و عربی، سرلشکر سلیمانی در این دیدار با افزایش ارسال کمکهای نظامی موافقت و بر دوستی و روابط نزدیک ایران تأکید کرد. در ماه فوریه، مقامات آمریکایی چهار جت ایرانی حامل مهمات به سوریه را ردیابی کردند. روز یکشنبه دولت اوباما اعلام کرد ارسال تجهیزات ارتباطی به مخالفان دولت سوریه را آغاز خواهد کرد و در عین حال، کشورهای عربی نیز به حمایت مالی از ستیزهجویان شورشی سوریه متعهد شدند.
در ادامه مقاله آمده است: با توجه به اقدامات قاسم سلیمانی در قبال تحولات داخلی سوریه، باید گفت وی از جمله مهمترین شخصیتهای هدایتکننده سیاست خارجی ایران است. مقامات ارشد آمریکایی و عربی میگویند چالشسازی و کشتار نیروهای آمریکایی در عراق از طریق مسلحسازی شبهنظامیان شیعه، ایده قاسم سلیمانی بود. نیروهای اطلاعاتی و نظامی نیروی قدس که تحت فرماندهی قاسم سلیمانی قرار دارند، حمایت ایران از گروههای ضداسرائیلی از جمله حماس و حزبالله را تحت کنترل مدیریت میکنند. اسرائیل علناً نیروی قدس را به اقدامات تروریستی علیه دیپلماتهای اسرائیلی متهم میکند. مقامات آمریکایی نیز علناً ایران را متهم میکنند و انگشت اتهام را به سوی نیروی قدس نشانه رفتهاند. ماه اکتبر گذشته، وزارت دادگستری آمریکا قاسم سلیمانی را به نقشآفرینی در توطئه تروریستی علیه سفیر عربستان در آمریکا متهم کرد. مقامات آمریکایی معتقدند تأیید قاسم سلیمانی لازمه هرگونه عملیات نیروی قدس در خارج ایران است. آنها نیروی قدس ایران را به بمبگذاریهای اخیر در تایلند و هند و نیز توطئه تروریستی در آذربایجان متهم کردهاند.
در پایان مقاله آمده است: موفق الربیعی، مشاور سابق امنیت ملی عراق که در سالهای اخیر سه بار با سرلشکر سلیمانی در تهران دیدار کرده است، معتقد است که «او متفکر راهبردی عمیقی است؛ اما معتقد است که باید برای انقلاب اسلامی ایران شهید شود.» مقامات اطلاعاتی آمریکا و انگلستان از شباهتهایی میان قاسم سلیمانی و جان لوکار (قهرمان داستانهای جاسوسی شوروی در دوران جنگ سرد) سخن گفتهاند؛ هدف هر دوی آنها مقابله با آمریکا و در عین حال، اتحاد با دشمنان آمریکا است. قاسم سلیمانی بارها به طور مستقیم با طراحان نظامی آمریکا ارتباط برقرار کرده است. در اوایل سال 2008، قاسم سلیمانی از طریق احمد چلبی، سیاستمدار عراقی، پیامی به ژنرال «دیوید پترائوس» فرستاد: «ژنرال پترائوس، شما باید بدانید که من (قاسم سلیمانی) کنترل سیاستهای ایران در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان را به عهده دارم.» فرمانده نیروی قدس به عنوان بازوی برونمرزی سپاه پاسداران وظایف ویژهای را به سرلشکر سلیمانی محول کرده است که مقامات آمریکایی و خاورمیانهای، این وظایف را چنین برمیشمرند: عملیات اطلاعاتی، امور دیپلماتیک، استراتژیست سیاست خارجی، فرمانده جنگ و ظاهراً طراحی عملیاتهای تروریستی. ریچارد کلارک، مسئول امور ضدتروریسم در دوره کلینتون و جورج دبلیو بوش میگوید: «من سرلشکر سلیمانی را نوعی استعداد شیطانی پشت تمام فعالیتهایی میدانم که نیروی قدس در راستای گسترش نفوذ ایران انجام داده است.» تلاشها برای دسترسی به قاسم سلیمانی از طریق هیئت دیپلماتیک ایران در سازمان ملل ناموفق بوده است. ایران هر گونه تلاش در حمایت از تروریسم بینالملل یا ارسال تسلیحات را رد میکند. حسین موسویان، پژوهشگر دانشگاه پرینستون که قبلاً در شورایعالی امنیت ملی ایران فعالیت داشته، میگوید: «در ماههای بعد از یازدهم سپتامبر، قاسم سلیمانی از جمله افرادی بود که در شورا از همکاری با آمریکا به منظور سرنگونی طالبان حمایت کرد.»
پاسخ: این پایگاه اینترنتی که در خدمت صهیونیستهاست و منافع آنها را دنبال میکند در پی سیاست تضعیف سپاه و جوسازی علیه آن است، با همین هدف در بیشتر عرصههای پرحادثه منطقه به سپاه اتهام وارد کرده است، حال آنکه عامل و مسبب اصلی چالشهای منطقه و مصیبتهایی که بر مردم آن میرود آمریکا و کشورهای همساز با آن از جمله رژیم صهیونیستی هستند. آنها ناکامیهایشان را که ناشی از بیداری و هوشیاری مردم منطقه است از ناحیه ایران میدانند و به هر نحوی از جمله اتهامزنی میکوشند تا رفتار روشنگرانه ایران را متوقف کنند.